حکایت من و کرمانشاه مثل حکایت حسین مدرسی طباطبایی و قم شناسی است.یکی از اولین تالیفات بنده کتاب" دلیل الانتباه " است در معرفت علما و مشاهیر کرمانشاه.
آن قدر نوشته و مطلب و نشانی و ادرس از بزرگان و مشاهیر کرمانشاهی با ذکر معیارهای تاریخی و توضیح قواعد انتساب اشخاص به یک محل جمع کرده ام که به قول آن علامه و شاعر بزرگوار عهد قاجار اگر نوشته هایم را بر سرت بکوبم سرت خواهد شکست!.البته تنظیم اینها لااقل یک سال زمان احتیاج دارد.
الغرض حکایت من و کرمانشاه از جهاتی شبیه مدرسی و قم است. یکی از مشاهیر کرمانشاه  که در سال حاضر وفات کردند مرحوم نجومی کرمانشاهی بود. خاندان نجومی از خاندان های علمی کرمانشاه هستند و البته اصل ایشان یک جورهایی به کربلا و مشهد و سمنان وصل می شود. قبر پدر مرحوم سید مرتضی نجومی در مقبره ی ابوحسین قم قرار دارد. این قبرستان مملو از علمای ابرار است که از باب نمونه می توان به مرحوم الهی طباطبایی- برادر علامه طباطبایی- اشاره کرد. کسی که هنوز هم پس از سالیان زیاد از وفات ظاهری اش با نگاه نافذش قلب برخی ها را به تقلقل! وا می دارد.
سید مرتضی نجومی از مرتبطین شیخ آقا بزرگ طهرانی بود و در جلد پنجم نقباء البشر که الحمد لله امسال پس از انتظاری شصت ساله از حالت مخطوط به چاپی در آمد نام سید مرتضی نحومی کرمانشاهی را مبیضا در مدخلی نوشته و قصد داشته ترجمه یایشان را بنگارد که ....اجل مهلت نداده و چنین نشده.
البته از سید مرتضی و پدرش در برخی جاهای الذریعه یاد می کند. منتها برای فهم موارد مذکور کتاب اعلام الذریعه که برخی اولاد صاحب الذریعه با زحمت زیاد تالیف نموده اند غلط انداز است چه اینکه در یک مدخل نام محمد جواد نجومی ذکر نگشته است.
بنده برای مشخص شدن موارد مذکور مطالب مرحوم طهرانی را ذکر می کنم. البته اینها با استقرای ناقص بنده بوده و چه بسا در جاهای دیگر نوشته های خود از نجومی و اقربایش یاد نموده باشد. برای بیشتر دانستن ازایشان کتاب"کیمیای هستی" که خود زندگینامه نوشت آیت الله نجومی است قابل استفاده می باشد.همین چند روز پیش هم بنیاد آیت الله نجومی تاسیس شد.
نسب سید مرتضی نجومی:
سید مرتضی بن سید جواد بن سید محمد اسماعیل بن سید حسن بن سید اسماعیل بن سید محمد رضا بن سید عبدالرزاق بن سید اسماعیل

علامه طهرانی در الذریعه  جلد17ص278نوشته اند:
 (271: كتاب في العرفان) للعارف السيد عبد الرزاق بن السيد إسماعيل الحسني الحسيني السمناني، فرغ منه في أول ربيع الثاني 1252، عبر فيه عن نفسه بتراب اقدام العرفاء، وقد وقف هو شرح الاربعين تأليف القاضي سعيد القمي وهو مما نظر فيه والده السيد إسماعيل وكذا ولده محمد رضا بن عبد الرزاق، رأيت النسخة عند سردار كابلي في كرمانشاه. واحفاده بكرمانشاه منهم السيد محمد إسماعيل ابن الحسن بن إسماعيل بن محمد رضا بن عبد الرزاق بن إسماعيل المتوفى بكرمانشاه بعد 1320 عن أربعة بنين السيد حسن و السيد جواد والسيد هادي والسيد مهدي، والسيد جواد والد السيد مرتضى النجومي المشتغل في النجف.
درجلد22ص385 همین کتاب نوشته اند:
 (7553: منتخب التصانيف) للشيخ نور الدين محمد بن مرتضى بن محمد مؤمن الذى هو أخ المحدث الفيض الكاشانى وهو صاحب " الادعية الكافية "، الذى مر في (1: 398)، توجد نسخة الاصل من " المنتخب " ضمن مجموعة من رسائل المصنف كلها بخطه عند (المشكاة) وقد فرغ من " المنتخب " في (ج 1111 1) كما كتبه المشكاة الينا. وتاريخ كتابة النسخة سنة 1114، ونسخة اخرى منضما إلى " تنوير القلوب " له، في مكتبة السيد محمد جواد بن اسماعيل بن حسن بن اسماعيل ابن محمد رضا بن عبد الرزاق السمنانى الكرمانشاهى، انتخب فيه خمسة عشر كتابا بعضها في الادعية وبعضها في المعارف والاخلاق، بعضها من تصنيف نفسه وبعضها من تصنيف عم والده.

و باز هم در الذریعه جلد21ص48 آورده اند:

(3903: مشرق الانوار) مثنوي فارسي في ثلاثة آلاف بيت، عناوينه: شرقة، شرقة. لشاه نظر الگيلاني المتخلص ب‍ (نظر)، كتابة النسخة سنة نظمه 955 ولعله بخط ناظمه في كرمانشاه عند السيد مرتضى بن السيد جواد النجومي الحسيني الكرمانشاهي فقدت خطبته وبقيت بعض مقدمته المنثورة، ذكر فيها أنه اهدى المثنوي هذا إلى السلطان أحمد ومدحه بقوله: نام أو نقش دل اهل يقين * زو پر از امن وامان روى زمين ذاتي از تاج ورى ديده صفات * تاج سلطان بود آن احمد ذات. وذكر في فهرس المثنوي في اوله وأنه في أربعين شرقة، الاولى منها في بدو الايجاد على سبيل الرشاد والاربعون منها في المناجات، ويبحث في الشرقات الاولى في عوالم السير والسلوك والمكاشفات، وفي الشرقات الاواخر في تأثيرات الكواكب والبروج والطوالع. نظمه على سبك (الحديقة) و (سير العباد) (للحكيم السنائي. وذكر في تاريخه: [ تمت هذه الرسالة المباركة الموسومة ب‍ (مشرق الانوار على غاية السرعة والاستعجال) على يد ناظمها الجاني شاه نظر بن حسن الجيلاني الشكوري المعروف الملقب بالنقيب ببلدة الميمونة الآدرنة.. في 955 ه‍ ].
و باز هم درج26ص239 الذریعه:
 (تنوير القلوب) مر في ج 4 ص 470. رأيت نسخة أخرى منه بقلم الحاج محمد بن محمد البواني الشولستاني، استكتبها المولى محمد شفيع بن محمد مقيم، وعلى ظهر النسخة وقفية السيد المير محمد تقي الرضوي لها لانتفاع المؤمنين والتولية لولده المير محمد علي والنظارة للسيد الميرزا عبد الرزاق بن اسماعيل الحسنى الحسيني الرضوي السمناني العارف الذي فرغ من تأليف كتابه العرفاني سنة 1152. والنسخة عند السيد جواد بن اسماعيل بن حسن بن اسماعيل بن محمد رضا بن عبد الرزاق المذكور نزيل كرمانشاه والمولود سنة 1306.
...................
در این چهار موضع دیده ام که از پدر مرحوم نجومی یاد شده. در نقباء البشر چاپ امسال هم در صفحه ی 338 نام مرحوم سید مرتضی نجومی را در مدخل 466 ذکر فرموده . البته چون این قسمت از کتاب در زمان زندگانی مرحوم نجومی توسط دکتر بهبهانی تکمیل شده- با کمک و همکاری دکتر سید صالح کرمانشاهی- لذا اینکه به صورت     « 1346- ح1429 » ذکر شده منظور از "ح" نه اینکه حدود وفات باشد چه اینکه مرحوم نجومی در 1330 قمری و در صدمین سال وفات مرحوم ملا عبدالله مازندرانی وفات کردند. منظور مصحح از "ح" همان کلمه ی "حی" است.یعنی زنده به سال 1429 قمری.
خدا روحشان را شاد کند.