تصاویری از علمای کرمانشاه

آیت الله العظمی حاج شیخ محمد هادی جلیلی کرمانشاهی(ره)

آیت الله العظمی حاج شیخ حیدر قلی سردار کابلی کرمانشاهی(ره)

آیت الله العظمی حاج سید محمد میبدی کرمانشاهی(ره)


آیت الله العظمی حاج شیخ احمد کرمانشاهی آل آقا(ره)

از راست حضرات آیات عظام:سردار کابلی کرمانشاهی، علامی کرمانشاهی،سید جواد نجومی کرمانشاهی،سید محمد میبدی کرمانشاهی و واحدی قمی 


آیت الله العظمی حاج شیخ فرج الله کاظمی کرمانشاهی(ره)




سید المجتهدین( ایت الله سید محمد جواد نجومی کرمانشاهی)

سيد محمد جواد نجومي

آيت اجتهاد


تولّد

سيد محمد جواد حسيني نجومي در سال 1303 ق. در شهر كرمانشاه پا به عرصه وجود نهاد. فرزند ايشان، استاد سيد مرتضي نجومي در باره ولادت پدرش مي گويد:
«تولد پدرم قطعاً در سال 1303 ق. بوده است؛ چه اين كه سال وفات پدرش سيد اسماعيل نجومي 1318 ق. بوده. و پدرم سيد محمد جواد در آن زمان پانزده سال تمام داشته است؛ همان طور كه علامه شيخ محمدحسن علامي بر اين مسئله تأكيد داشت و نشانه هايي بر آن ارائه مي داد. بنابراين، تاريخ 1305 ق. كه برسنگ مزار ايشان نوشته شده است، صحيح نيست!»(1)

صفحه 182

پدر و جدّ

پدرش ميرزا سيد اسماعيل، ملقّب به آقا بزرگ، روز يك شنبه در محرم 1256 ق. متولد شد. وي كه يكي از محققان و مجتهدان بزرگ و معروف تاريخ كرمانشاه به شمار مي ورد، در فقه، اصول، فلسفه و ديگر علوم اسلامي و در نوشتن انواع خط، دستي توانا داشت و از شاگردان فاضل اردكاني در كربلا و همدرس ميرزا محمد حسين شهرستاني، نويسنده الحجةالبالغه (متوفّاي 1315 ق) بود.(2) وي به سال 1318 ق. به رحمت ايزدي پيوست و بنابر وصيتش كه آورده: «ميل دارم هميشه غبار كفش زائرين حضرت اباعبدالله الحسين(ع)، بر سر قبرم باشد»(3)؛ در سر راه زائرين كربلا، بيرون مقبره خانوادگي «آل آقا» از فرزندان و نوادگان علامه وحيد بهبهاني، در كرمانشاه به خاك سپرده شد.

جدّش سيدحسن نجومي، متولد دوشنبه دوازدهم ماه شعبان 1212ق. است. وي منجمي عالي قدر و رياضي داني ماهر و در علوم اسلامي مجتهد بود. او تقويم هاي دست نويسي را در كمال صحت به رشته تحرير درمي آورد كه يكي از اين تقويم ها در كتابخانه آية الله سيد مرتضي نجومي در كرمانشاه موجود است.(4)

تبار پاك

سيد محمد جواد نجومي، فرزند سيد اسماعيل، فرزند سيدحسن، فرزند سيداسماعيل، فرزند سيد محمدرضا، فرزند عبدالرزاق، فرزند محمد اسماعيل، فرزند محمد صالح، فرزند موسي فرزند عيسي، فرزند احمد، فرزند محمد، فرزند علي، فرزند محمد، فرزند يحيي، فرزند يحيي، فرزند

صفحه 183

حسين ذوالدمعه، فرزند زيد شهيد، فرزند امام سجاد(ع) است. اكثر اين بزرگان از عالمان، راويان، فقيهان، منجّمان و هنرمندان خوشنويس بوده و در كوفه، مشهد، سمنان، كربلا و كرمانشاه مي زيسته اند.(5) آنان قريب به 220 سال پيش، يعني حدود سال 1200 ق. از كربلا به كرمانشاه رفته و به دليل شرايط آب و هوا و احساس مسئوليت اين خاندان در تبليغ دين و ارشاد مردم آن سامان، در همان جا ماندگار شده اند.(6)

مادر سيد محمد جواد نجومي، فرزند آخوند ملاعلي اكبر كرمانشاهي از شاگردان صاحب جواهر و فاضل اردكاني است. همسرش فرزند آية الله شيخ مرتضي علم الهدي آل آقا (متوفّاي 1361 ق) از نوادگان وحيد بهبهاني است. وي بانويي متدين، پرمهر و محبت، صالح، داراي سلامت نفس، عفيف و باتقوا بود. تولدش در سال 1327 ق. وفاتش در نهم رمضان 1411 ق. رخ داده و مدفن او حياط آرامگاه ابوحسين در قم است.(7)

نسب و لقب

وي به خاطر انتسابش به امام حسين(ع)، به «حسيني» شهرت يافته و از آن رو كه اجدادش در علم نجوم و تقويم نگاري تخصص داشته اند، ملقّب به «نجومي» شده است. بدين جهت در هنگام صدور شناسنامه براي ايرانيان، اين لقب براي همه فرزندان و نوادگان ايشان رسميت پيدا كرد.(8)

تحصيلات

سيد محمد جواد نجومي، پانزده سال را نزد پدر باتقوا، عارف، زاهد، عابد و هنرمند خود گذراند. معاشرت با پدر دانشمندش باعث پايه ريزي و تقويت پايه هاي اعتقادي، علمي و هنري وي گرديد. او پس از اتمام دروس مقدماتي

صفحه 184

نزد پدرش، مراتب سطح را در محضر عالمان و فقيهان شهر كرمانشاه فراگرفت. وي در مدمت كوتاهي علوم صرف، نحو، معاني و بيان، منطق، فلسفه، فقه و اصول را به خوبي به پايان رساند. سپس براي تكميل تحصيلات و شركت در درس خارج فقه و اصول، راهي نجف اشرف شد؛ ولي مشكلات زندگي، به او مجال اقامت طولاني در آن شهر را نداد و از اين رو، پس از يك سال به كرمانشاه برگشت و نزد عالمان، مجتهدان و هنرمندان زادگاهش به كسب علم و معرفت پرداخت. تا اين كه بعد از طي مراحل فضل و دانش، به درجه رفيع اجتهاد رسيد و از آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهاني، شيخ ضياءالدين عراقي، شيخ حسن علامي و سيد حسين حائري اجازه اجتهاد و روايت گرفت.(9)

شيخ ضياء الدين عراقي در اجازه نامه اجتهادش به ايشان، وي را عالم، فاضل، كامل، سيّد سند و معتمد معرفي مي كند.(10) نيز آية الله العظمي سيدابوالحسن اصفهاني در اجازه نامه اجتهاد و روايتش به او، وي را عالم، فاضل، علامه، عماد اسلام، كسي كه عمرش را در راه تحصيل علوم شرعي صرف كرده، محقق و پژوهشگر مي داند.(11) و در بعضي از اجازه نامه هاي اجتهاد و روايت، او را عالمي عامل، فاضلي كامل و پژوهشگري دقيق معرفي كرده و در شأن او تعبيرهاي مختلف و پر معنايي به كار برده اند.(12)

استادان

سيد محمدجواد نجومي علاوه بر كسب فضل و علم از محضر استادان بزرگ حوزه علميه نجف اشرف، از محضر فقيهان و عالمان برجسته و صاحب نظر كرمانشاه نيز سال ها كسب دانش نمود؛ از جمله:

صفحه 185

1. شيخ محمدعلي چهاردهي رشتي معروف به مدرس (متوفّاي 1334 ق). وي از فقيهان و عالمان نجف اشرف و كرمانشاه بوده است. نويسنده «زندگاني سردار كابلي» مي نويسد:
«وي ساليان دراز در نجف اشرف به تدريس سطوح فقه و اصول اشتغال داشته و گروه بسياري از علما و فضلا، دوره سطح را نزد او به پايان برده بودند. كساني كه زمان او را درك و نزدش تحصيل كرده اند، معتقد بوده اند كه مقام علمي اش اقتضا داشته به تدريس خارج بپردازد؛ اما بنابر نذري كه كرده بوده، متعهد شده كتب سطح را تدريس كند.»(13)

وي داراي آثار متعدّدي در فقه، اصول، كلام و اخلاق است؛ كه از جمله آنهاست: حاشيه علي القوانين؛ وسيلة النجاة في المبدأ و المعاد؛ مقتل الحسين(ع)؛ شرح قواعد علاّمه؛ شرح دعاي كميل.(14)

2. محمدهادي جليلي (متوفّاي 1377 ق).(15)

وي از شاگردان ميرزا حبيب الله رشتي، شيخ هادي تهراني و سيد محمد بحرالعلوم بوده و از مؤسّسين حوزه علميه كرمانشاه به امر آية الله العظمي سيدابوالحسن اصفهاني است.

كتاب القضاء، كتاب الشهاده، تعليقة علي الكفاية و... از آثار او است.(16)

3. شيخ محمد حسن علامي اصفهاني (متوفّاي 1394 ق)(17)؛ وي از شاگردان محمد كاظم آخوند خراساني، ميرزا محمدحسين نائيني و شيخ ضياءالدين عراقي بوده است. او آشنا با فقه و ساير علوم اسلامي و در تدريس و تفهيم مطالب علمي و در مناظره و جدل توانا بود. با اين كه در جدل كردن توانايي فوق العاده داشت، هرگز آن را در جهت غلبه بر ديگري استفاده نكرد.(18)

صفحه 186

نويسنده سردار كابلي مي گويد:
«بلاشك يكي فحول علما و اكابر محققين در علوم ديني بود، نه تنها در كرمانشاه بلكه تا آن جا كه من آگاهي دارم، در سراسر ايران شايد پنج نفر به پايه علمي او نمي رسيد. مردي محقق، مدقّق، فاضل، جامع معقول و منقول و خوش ادراك بود.»(19)

نيز مي نويسد:
«شاگرد مبرّزش مرحوم آقا سيدجواد نجومي بود و تا زماني كه ياد دارم، مرحوم نجومي نزد آقاي علامي درس مي خواند. نوبتي به ايشان عرض كردم: اين درس خواندن شما تمام نمي شود؟ فرمود: اگر من و آقاي علامي صد سال عمر كنيم و هر روز او درس بدهد و من درس بخوانم، باز آقاي علامي حرف براي گفتن دارد و من هم گوش براي شنيدن دارم. اين بيان مرحوم نجومي، كه خود از اعلام علما بود، از طرفي حكايت از وفور معلومات «علامي» مي كرد و از طرف ديگر عطش شديد خود را در فراگيري علم نشان مي داد.»(20)

4. محمد حسين اصفهاني معروف به حاج آخوند.(21) وي بزرگ خاندان «حاج آخوند» و «روشن» و از فقيهان طراز اوّل كرمانشاه و جزو شاگردان ملاقلي همداني است. زادگاهش اصفهان است؛ ولي بعد از كسب مراحل علم و فضل در نجف اشرف، در كرمانشاه ماندگار مي شود.(22)

5. سيدحسين حائري (23) وي از مجتهدان و عالمان عالي قدر و از بزرگان شهر كرمانشاه و از جمله كساني است كه به محضر حضرت بقية الله الاعظم(عجّ) مشرف شده است.(24)

6. آقا عبدالله آل آقا. وي از نوادگان وحيد بهبهاني و از خانواده آل آقا در كرمانشاه و برادر شيخ مرتضي علم الهدي آل آقا، پدر همسر سيد محمد جواد

صفحه 187

نجومي مي باشد.(25)

7. ميرزا حسين وكيل.

شاگردان

سيدمحمدجواد نجومي با اين كه از نظر مراتب علمي و كمالات معنوي، داراي مقامات عالي و كم نظيري بود، براي بسياري ناشناخته ماند. از اين رو، بيشتر شاگردان وي، طلاب دوره مقدمات و سطح بودند. نويسنده زندگاني سردار كابلي مطلبي را از شيخ محمدحسن علامي در باره ايشان نقل مي كند كه نشانه عظمت علمي اواست:
«اگر مي خواهيد از نظر مرحوم علامي هم درباره آقاي نجومي آگاه شويد، بايد بگويم كه وي بارها مي گفت: اگر كساني كه من مي شناسم، مجتهدند؛ آقا سيدجواد، «سيّدالمجتهدين» است.»(26)

او فقه، اصول، ادبيات عرب و معاني را با بياني شيوا و با تبحّري خاص تدريس مي كرد و شاگردان زيادي از كرسي درس او بهره بردند كه از بين آنان مي توان به فرزند بزرگوارش، آية الله سيد مرتضي نجومي (متولّد 1307 ش)، شيخ مجتبي حاج آخوند (متوفّاي 1422 ق) - فرزند شيخ حسن حاج آخوند از و فقيهان نامي كرمانشاه - و شيخ حسن ممدوحي از محققان و مدرسان حوزه علميه قم و عضو جامعه مدرّسين (متولّد 1318 ش)، نام برد.(27)

خدمات فرهنگي و اجتماعي

سيد محمد جواد نجومي علاوه بر تدريس كتاب هاي مختلف (مانند حاشيه ملاعبدالله، مغني، مطوّل، معالم، قوانين، شرح لمعه و...)(28) به تبليغ احكام دين و ارشاد مسلمين و اقامه نماز جماعت و رسيدگي به مشكلات

صفحه 188

مردم نيز اهتمام داشت. علاوه براين، ايشان كتابخانه اي با بيش از هزار جلد كتاب تأسيس كرد كه در بين آنها بيش از دويست جلد نسخه خطّي بسيار با ارزش، وقف خاندان و اولاد نجومي بود. اين كتابخانه هم اكنون فعّال است و شايد بيش از هجده هزار جلد كتاب دارد.(29)

جلوه اي از سيادت

فرزندش آيةالله سيدمرتضي نجومي مي نويسد:
«به مناسبت سيادت اين خاندان، قصّه عجيبي را از مرحوم والدم نقل مي كنم: شبي با ايشان بعد از نماز مغرب و عشا از مسجد بيرون آمده، رو به منزل مي رفتيم. ايشان جلو بنده، و عصا در دست مباركشان بود. در تاريكي كوچه، سگي بسيار پشمالو كنار ديوار نشسته بود كه به مجرّد رسيدن ما به آن محل، به مرحوم پدرم حمله كرد، كه ايشان با عصا و بنده هم كمك نموده، سگ را از خود رانديم و از محل گذشته به منزل آمديم. شب ديگر باز هم از مسجد بيرون آمده، از همان مسير ديشب رو به منزل مي آمديم. گذارمان به همان محل و همان سگ افتاد و عجيب آن بود كه بيشتر پشم سگ ريخته، پوست بدنش به طور زشتي نمايان و بسيار ناتوان در كنار ديوار نشسته بود. با رسيدن ما ناله بسيار ضعيفي نمود و هيچ حركتي نكرد و من فوراً متوجه مطلبي و روايتي شدم و خيلي تعجب نموده، اما به روي مرحوم پدرم نياوردم. ديدم مرحوم پدرم كه به آرامش و وقار در حركت بودند، از جلو سگ كه گذشتيم، تكاني خوردند. آهسته و بسيار متعجّبانه زير لب عبارتي كه ظاهراً چنين يادم مي آيد، فرمودند: «لا اله الاّ الله، حيوان بيچاره گر، شد.» و بيش از اين چيزي نگفتند: من فوراً فهميدم اشاره مي كنند به آنچه من نيز فوراً متوجه

صفحه 189

ان گرديده بودم؛ يعني اصالت سيادت ما به مقتضاي روايت زيد شهيد كه «ماعاونا كَلْبٌ الاّ وَ قَدْجَرِبَ؛ هيچ سگي بر ما پارس نكرد، مگر آن كه گر شد.»(30)

ويژگي هاي اخلاقي

سيدمحمدجواد حسيني نجومي نمونه بارزي از انسان متّقي و با ورع بود. تقوا و فضايل اخلاقي در روح و جان او رسوخ كرده بود. نشست و برخاستش، رفت و آمدش و گفتار و كردارش تنها براي خشنودي خداوند بود. در گفتار و موضع گيري هايش در برابر انحراف ها و گژي ها، داراي صلابت در عقيده، استواري در كلام و صراحت در لهجه بود.

براثر تهذيب نفس و مجاهدت با نفس امّاره به مرحله كمال انساني و صفاي نفس و قداست باطن رسيده بود؛ به طوري كه بسياري از خواص و نزديكان وي، او را صاحب نفس مؤثر مي دانستند.

به نماز عشق مي ورزيد. خضوع و خشوعش در نماز وصف ناشدني و در كمتركسي ديده شده است. به نماز جماعت اهميت فراوان مي داد. وي نزديك به 35 سال در مسجد نوّاب كرمانشاه به اقامه نماز جماعت پرداخت كه خيلي از خواص و بزرگان شهر به وي اقتدا مي كردند.

تواضع و فروتني وي زبانزد بود. از هرگونه مريدپروري پرهيز داشت. در طول مدت عمرش اجازه نداد كسي كفشش را جفت كند و يا دستش را به عنوان آقايي ببوسد و نيز در رفت و آمدهايش اجازه نمي داد كه علاقه مندانش با او همراه شوند.

از ديگر ويژگي هاي اخلاقي وي، دائم الذكر بودن است، چه ذكر لفظي و چه ذكر عملي. از اين رو، در حال نشستن هم، رو به قبله بودن را فراموش

صفحه 190

نمي كرد؛ فرزندش سيدمرتضي نجومي مي گويد: «هيچ گاه در منزل نديدم كه پدرم رو به غير قبله بنشيند.»

وي علاقه زيادي به جدّش امام حسين(ع) و بر پايي مراسم عزاداري و روضه خواني داشت. حتي آن زماني كه رضاخان از تشكيل جلسات روضه منع مي كرد، در منزل وي صبح و عصر مجلس عزاداري باشكوه تمام برگزار مي شد و ابهت معنوي وي مانع از تعرّض مأموران حكومتي به آن جلسات مي شد و گاه كه مجلس رسمي روضه برقرار نبود، در محيط كوچك منزل، براي اهل خود مجلس عزاداري بر پا مي كرد و بنابر نقل آية الله سيدمرتضي نجومي، كتاب لواعج الاشجان سيد محسن امين عاملي و ديگر كتاب هاي مقتل سيدالشهداء را مي خواند و ترجمه مي كرد.(31)

زندگي هنري

از گذشته تا كنون برخي خاندان ها مهد پرورش عالمان، فقيهان و هنرمندان بوده اند؛ خاندان نجومي در زمره همين خاندان است كه هنرمندان فرهيخته اي از آن برخاسته اند؛ از جمله سيدميرزا اسماعيل نجومي، ميرزإ؛ك ك رضاي منجّم باشي، سيد محمد سيف السادات، سيد ميرزا عبدالرحمن، سيد ميرزا محسن، سيد محمد صالح، سيد نصرالله معروف به مزيّن، سيد ميرزا سيد حسن، سيد مهدي و سيدهادي نجومي.

در آسمان پرستاره خاندان نجومي، ستاره پرفروغ ديگري وجود دارد كه درخشندگي آن از جلوه خاصّي برخوردار است و او آية الله سيد محمد جواد نجومي است. وي از عالمان و فقيهان نسخ نويس و نامدار قرن چهاردهم هجري به شمار مي رود. او از اوان جواني خطّ نسخ را نزد خوشنويسان شهر

صفحه 191

كرمانشاه آموخت و سپس آن را نزد استاد بزرگ خطّ نسخ، محمد صالح خان كلهر، از خاندان حاجي زادگان كرمانشاه، به كمال رساند.(32)

به طوري كه بسياري از هنرمندان خوشنويس كه خطّ وي را ديده اند، گفته اند: «ما خيال نمي كرديم در اين عصر كسي چون ميرزا احمد نيريزي (1155 ق) و استاد وصال، خوشنويسي كند.» و خود وي هم گفته است: «گه گاهي بعضي كلمات را به قدري خوب نوشته ام كه انگشت خود را بوسيده ام.»(33)

او هنر را براي هنر نمي خواست؛ بلكه آن را وسيله اي در جهت رشد و تعالي معنوي انسان و ارتباط بيشتر و بهتر با خالق زيبايي ها مي دانست. اين نگرش به هنر، موجب شد كه وي به آيات قرآن كريم، ادعيه و احاديث توجه ويژه اي كند. فرزندش سيد مرتضي نجومي در اين باره مي گويد:
«توجه آن جناب به قرآن كريم و ادعيه و احاديث ائمه(ع) سبب بود تا به خطّ نسخ بگرايد و به كتابت آنها بپردازد. بنده بسيار كم ديدم كه در سياه مشق هايش، عباراتي فارسي يا عربي غير قرآن و ادعيه نوشته باشند. (گرچه) زندگي علمي و ديني و تدريسي و اجتماعي ايشان، اقتضاي كتابت قرآن كامل و كتب ادعيه و احاديث را نمي كرد؛ اما گه گاه به قطعه نويسي يا سياه مشق مي پرداخت.»(34)

از اين رو، آثار به جا مانده از اين هنرمند متألّه، قطعاتي از آيات و دعاها است كه اكنون اين آثار، زينت بخش كتابخانه بزرگ حضرت آية الله سيد مرتضي نجومي در شهر كرمانشاه است. وي علاوه بر قطعه نويسي، به استنساخ كتاب ها و رساله ها نيز مي پرداخت كه از آنها مي توان به رساله شيخ

صفحه 192

حسين بن عبدالصمد، پدر شيخ بهايي، كه موضوع آن مباحثه با بعضي از عالمان حلب است و ديگري رساله اي است از شيخ مفيد در تزويج رقيه و زينب از دختران رسول اكرم(ص) اشاره كرد كه اين نسخه ها با خطّ نسخ به طرز شيوا و زيبايي به نگارش در آمده است.(35)

نامه اي به فرزند و وصايايي چند

سيد محمدجواد نجومي در جواب نامه ارسالي فرزندش سيد مرتضي از نجف، مطالبي را مي نويسد كه نقل گوشه اي از آن، خالي از لطف نيست. در آن نامه آمده است:
«عزيزم! عمر عزيزت را بيهوده صرف مكن كه عمر باز نگردد. وصيت مي كنم تو را كه عمل نمايي به مضمون اين دو بيت:

يا طالِبَ الْعِلْمِ باشِرِالوَرَعا      وَاتْرُكِ النَّوْمَ وَاهْجُرِ الشَّبَعا

(اي جوياي دانش! با تقوا و ورع همراه باش و خواب را ترك كن و از شكم بارگي بگذر!)

داوِمْ عَليَ الْبَحْثِ لاتُفارِقْهُ       فَاِنّ بِالْبَحْثِ قامَ الْعِلْمُ وَارْ تَفَعا

(بر بحث مداومت كن و آن را ترك مكن! چرا كه به وسيله بحث است كه علم به پا شده و رشد مي كند.)

زيارت حضرت امير را شبانه روز اقلاًّ دو مرتبه ترك ننمايي و در ترقّي خود، متوسّل شو به آن وجود مبارك از روي خلوص كه هرچه بخواهي، مرحمت مي كنند.»(36)

صفحه 193

آغاز سفر ابدي

آية الله سيد مرتضي نجومي جريان احتضار پدرش را چنين نقل مي كند:
«صبح آن روزي كه شبش رحلت فرمود، از صبح به حالت آرامش مخصوصي فرو رفتند. دكتر مخصوص شان را طلبيدم، آمدند و از آرامش عجيب ايشان شگفت زده شدند. به من گفتند: ايشان ديگر رفتني و در حال احتضارند؛ هيچ گونه آمپولي به ايشان نزده و اذيت شان نكنيد. از همان صبح از نوك پاي ايشان، بدن شروع به درخشندگي و سفيدي بسيار دلنشيني كرد؛ مثل آن كه بدنشان را شست و شو مي دهند و من براي اوّلين بار در بالين مريضي محتضر حاضر و ناظر بودم و عجيب اين بود كه كاملاً خط و موج تلألؤ و سفيدي بدن نمايان بود كه تا كجا رسيده است... در حال احتضار در كمال آرامش بدون هيچ گونه ناراحتي و اضطرابي بود؛ فقط از گوشه چشمانش گه گاه اشك مي ريخت و درست در لحظه فوت ايشان به طور محسوس نوري دور تخت ايشان را فرا گرفت كه شايد اين نور را فقط من مي ديدم و ديگران مي گفتند: بوي عطر عجيبي فضا را گرفت؛ به طوري كه شب هنگام كه جنازه را براي غسل به غسّال خانه برديم، در مسير راه استشمام بوي خوش مي نمودند».(37)

وفات و مدفن

سيد محمد نجومي پس از سال ها زندگي علمي و هنري و پس از عمري مجاهدت و تلاش در راه دين، در شب چهار شنبه هجدهم مرداد 1346 ش.

صفحه 194

(دوم جمادي الاوّل 1387 ق) در 84 سالگي جان به جان آفرين تسليم و به رحمت ايزدي پيوست. همان شب جسد مبارك وي غسل داده شد و فرزند دانشمندش، آية الله سيد مرتضي نجومي، بر وي نماز گزارد و صبح آن شب، پيكر ايشان با حضور جمعيتي كم نظير در شهر كرمانشاه تشييع شد. سپس به آرامگاه ابوحسين در قم، حجره مخصوص علما، منتقل و دفن گرديد.(38)

بازماندگان

از سيد محمد جواد حسيني نجومي، سه پسر و پنج دختر به جاماند. سيد محمد تقي نجومي، سيدابوالحسن نجومي و آية الله سيد مرتضي نجومي، پسران وي هستند.

سيدمرتضي نجومي، فرزند بزرگ ايشان است. وي متولّد 26 بهمن 1307 ش. (23 جمادي الثاني 1346 ق) در شهر كرمانشاه است. او در سال 1361 ق. وارد حوزه علميه شد و نزد عالمان و فقيهان زادگاهش و نجف، به فراگيري علم و معرفت و هنر پرداخت. از جمله استادان وي در كرمانشاه و نجف، شيخ حسن حاج آخوند، سيد محمود مسعودي لاري، سيدعلي بهشتي، سيد احمد اشكوري، سيد عبدالأعلي سبزواري، ميرزا علي فلسفي و پدرش سيد محمدجواد نجومي است. وي از آيات عظام: سيدعبدالأعلي سبزواري، ميرزا احمد باقر زنجاني، شيخ آقا بزرگ تهراني، سيد شهاب الدين مرعشي نجفي، شيخ محمدعلي اراكي، سيد محمدصادق بحرالعلوم و پدرش اجازه اجتهاد و روايت گرفت و در خوشنويسي و نگارش از استاد ميرزا محمود كاتب تبريزي و پدرش درجه استادي اخذ كرد.(39)

وي داراي آثار متعددي از قبيل تأليف، رساله و مقاله هاي علمي و هنري

صفحه 195

است كه از جمله آنها است:
التصوير و التمثيل؛ رساله الغنا و رساله نجاسة الخمر، و مقاله هاي هنري مانند هنر ابري سازي (40)، بعد معنوي هنر خط(41). همچنين كتاب هاي زيادي را با خط زيباي خود استنساخ كرده؛ مانند كتاب رياض العلماء.(42)

سيد مرتضي نجومي كه تقوا و اجتهاد و هنر را يك جا در خود جمع نموده، چنان پدرش را شيفته خود كرده بود كه وي در سال 1324 ش. هنگام بازگشت از نجف، مورد ستايش پدرش قرار مي گيرد و پدرش در قطعه اي بسيار زيبا از خطّ نسخ، مي نويسد:
«شكر و حمد خداوندي كه مرا در پيري پسري عالم، مجتهد، پاكيزه، متقي و داراي هنرهاي زياد عطا نمود كه در خوشنويسي انواع خطها، همانند ندارد. خداوند او را از همه بلايا حفظ فرمايد.»

آية الله سيد مرتضي نجومي اكنون در كرمانشاه به فعاليت هاي ارشادي مشغول هستند(43) كه در پاييز 1381 ش. در همايش «چهره هاي ماندگار» از ايشان نيز تجليل گرديد.

پي نوشت ها:

1 - كيمياي هستي، سيد مرتضي نجومي، ص 249، انشارات سها، چاپ اول، تهران، 1379 ش .
2 - الاجازةالكبيرة، سيد شهاب الدين مرعشي نجفي، ص 427، انتشارات كتابخانه آية الله مرعشي نجفي، چاپ اول، 1414 ق .
3 - كيمياي هستي، ص 43 .
4 - جغرافياي تاريخي وتاريخ مفصل كرمانشاهان، محمدعلي سلطاني، ج 1، ص 506، انتشارات سها، چاپ اول، تهران .
5 - اعيان الشيعه، سيد حسن امين، ج 6، ص 23، ص 24 و ج 9، ص 234، انتشارات دارالتعارف للمطبوعات، بيروت؛ الذريعه الي تصانيف الشيعه، شيخ آقا بزرگ تهراني، ج 17، ص 277؛ طبقات اعلام الشيعه القرن الثاني بعد العشرة، شيخ آقا بزرگ تهراني، ص 65، 124، 125، 428 و 265، انتشارات دانشگاه تهران و ميراث ماندگار، سال دوم، 1364، ص 14 .
6 - زندگاني سردار كابلي، كيوان سميعي، ص 55، چاپ گيلان، چاپ اول .
7 - كيمياي هستي، ص 44 و 167 .
8 - مصاحبه با آية الله سيدمرتضي نجومي، در تاريخ 80/11/16 .
9 - كيمياي هستي، ص 249 .
10 - همان، ص 251 .
11 - همان، ص 253 .
12 - همان، ص 174، 175، 178، و 255 .
13 - زندگاني سردار كابلي، ص 112 .
14 - معجم رجال الفكر و الادب في النجف خلال الف عام، محمدهادي اميني، چاپخانه الآداب، نجف اشرف، چاپ اول، 1384 ق .
15 - جغرافياي تاريخي و تاريخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 504 .
16 - گنجينه دانشمندان، محمدشريف رازي، ج 6، ص 363، چاپخانه پيروز قم، 1354 ش .
17 - كيمياي هستي، ص 249 .
18 - المسلسلات في الاجازات، سيد محمود مرعشي نجفي، ج 2، ص 401، انتشارات كتابخانه آية الله مرعشي نجفي، قم، 1416 ق .
19 - زندگاني سردار كابلي، ص 229 .
20 - همان، ص 231 .
21 - كيمياي هستي، ص 249 .
22 - مكاتبه با محمد حاج آخوند، ص 1، (80/11/11) .
23 - كيمياي هستي، ص 250 .
24 - همان، ص 144 .
25 - همان، ص 249 .
26 - زندگاني سردار كابلي، ص 231 .
27 - مصاحبه با آية الله شيخ حسن ممدوحي، به تاريخ 80/11/8 .
28 - همان .
29 - كيمياي هستي، ص 262 .
30 - همان، ص 41 .
31 - همان، ص 66، 91، 134، 206، 251 و 260 .
32 - جغرافياي تاريخي و تاريخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 502 و 504 .
33 - كيهان فرهنگي، سال دوم، ش 2، ص 11؛ نشر دانش، سال دوم، ش 5، ص 96 و ميراث ماندگار، سال دوم، ص 24 .
34 - كيمياي هستي، ص 255 .
35 - ميراث ماندگار، ص 15 .
36 - كيمياي هستي، ص 78 .
37 - همان، ص 261 .
38 - جغرافياي تاريخي و تاريخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 505 .
39 - كيمياي هستي، ص 169 و 270 .
40 - روزنامه جمهوري اسلامي، 16 شهريور، 1368، ص 10 و 26 شهريور، 1368، ص 10 .
41 - مجله سروش، ش 229، ص 25، ش 230، ص 30، ش 232، ص 26، ش 233، ص 34 و ش 234،ص 32 .
42 - كيمياي هستي، ص 107 .
43 - جغرافياي تاريخي و تاريخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 507؛ كيهان فرهنگي، سال دوم، 1364، ص 3 و معجم رجال الفكر و الادب في النجف خلال الف عام، ص 444 .

ادامه نوشته

شرح احوالات سید اجل مرحوم ایت الله معظم میرزا اسماعیل نجومی کرمانشاهی

شرح احوالات سید اجل،اوحد شرف آل رسول و زینت خاندان علوی و افتخار ذریه فاطمی ابوالمعالی و الماثر آیت الله معظم مرحوم حاج میرزا اسماعیل حسینی نجومی کرمانشاهی(قدس الله تربته الزکیه )به نقل از نتیجه سلاله زهرای بتول ،مفسر و مونس قرآن کریم ، ایت الله العظمی مرحوم حاج سید مرتضی حسینی نجومی کرمانشاهی(قدس الله نفسه الزکیه )

جد پدری من مرحوم مغفور آیت الله آقا میرزا اسماعیل نجومی فرزند مرحوم آقا میرزا سید حسن بوده است.مرحوم آیت الله حاج شیخ حسن علامی همیشه از ایشان به مرحوم آقای بزرگ تعبیر می فرمود و همیشه بدین معنی تصریح می فرمودند که آقا میرزا اسماعیل از محققان بزرگ و مجتهدین معروف و معدود تاریخ کرمانشاه بوده که شهر کرمانشاه کمتر مثل ایشان را به خود دیده است .آن مرحوم فقیه اصولی و حکیم،خوشنویسی کم نظیر و درنوشتن انواع خطوط توانا بوده است.آن جناب ازشاگردان و تلامذه بزرگ مرحوم فاضل اردکانی در کربلا و ظاهرا مونس و حبیب و همدرس مرحوم حاج میرزا محمد حسین شهرستانی متوفی سال ۱۳۱۵قمری بوده است .دربازگشت از کربلا در کرمانشاه به گاهی که مرحوم حاج شیخ شهاب الدین عراقی که از شاگردان بلاواسطه مرحوم حاج ملا هادی سبزواری بوده،به کرمانشاه آمده ساکن می گردد،معقول و فلسفه و حکمت می خواند...مرحوم آقا میرزا اسماعیل درسوم محرم ۱۲۵۶ قمری درکرمانشاه متولد و در سال ۱۳۱۸ قمری به رحمت ایزدی پیوسته است ...

حکایت احتضار آقای بزرگ آیت الله معظم مرحوم آقا میرزا اسماعیل نجومی(رزقناالله تعالی من شیم صفاته)به نقل از عالم تقی و مولای نقی آیت الله العظمی مرحوم حاج سید مرتضی حسینی نجومی کرمانشاهی(تغمده الله برحمه الواسعه)

پدرم می فرمود:درحال احتضار مرحوم آقا میرزا اسماعیل ،بر بالین ایشان بودیم،قدرت هیچگونه حرکتی نداشتند و با کمال آرامش رو به قبله بود و ما خیال می کردیم هر آن ممکن است از دنیا رفته باشد،ناگهان چشمان خود را باز نموده نیم خیزی نمود وبا شادابی عجیبی رو به درب منزل نموده گفت:همه آقایان تشریف آوردند وسپس با کمال آرامش به حالت احتضار بازگشته واز دنیا رفتند.

زندگی نامه عالم فرزانه مرحوم ایت الله سید محمد جواد نجومی

 
زندگی نامه عالم فرزانه حضرت ایت الله حاج سید محمد جواد حسینی نجومی
موطن: كرمانشاه
نام پدر : میرزا سید اسماعیل
تاريخ وفات: 1387قمری

تولّد

سید محمد جواد حسینی نجومی در سال 1303 ق. در شهر كرمانشاه پا به عرصه

وجود نهاد. فرزند ایشان، استاد سید مرتضی نجومی در باره ولادت پدرش می گوید:

«تولد پدرم قطعاً در سال 1303 ق. بوده است؛ چه این كه سال وفات پدرش سید

اسماعیل نجومی 1318 ق. بوده. و پدرم سید محمد جواد در آن زمان پانزده سال

تمام داشته است؛ همان طور كه علامه شیخ محمدحسن علامی بر این مسئله

تكید داشت و نشانه هایی بر آن ارائه می داد. بنابراین، تاریخ 1305 ق. كه برسنگ

مزار ایشان نوشته شده است، صحیح نیست!»(1)...

به ادامه متن رجوع نمائید.

ادامه نوشته