زندگی نامه عالم فرزانه مرحوم ایت الله سید محمد جواد نجومی
زندگی نامه عالم فرزانه حضرت ایت الله حاج سید محمد جواد حسینی نجومی
سید محمد جواد حسینی نجومی در سال 1303 ق. در شهر كرمانشاه پا به عرصه وجود نهاد. فرزند ایشان، استاد سید مرتضی نجومی در باره ولادت پدرش می گوید: «تولد پدرم قطعاً در سال 1303 ق. بوده است؛ چه این كه سال وفات پدرش سید اسماعیل نجومی 1318 ق. بوده. و پدرم سید محمد جواد در آن زمان پانزده سال تمام داشته است؛ همان طور كه علامه شیخ محمدحسن علامی بر این مسئله تكید داشت و نشانه هایی بر آن ارائه می داد. بنابراین، تاریخ 1305 ق. كه برسنگ مزار ایشان نوشته شده است، صحیح نیست!»(1) پدرش میرزا سید اسماعیل، ملقّب به آقا بزرگ، روز یك شنبه در محرم 1256 ق. متولد شد. وی كه یكی از محققان و مجتهدان بزرگ و معروف تاریخ كرمانشاه به شمار می ورد، در فقه، اصول، فلسفه و دیگر علوم اسلامی و در نوشتن انواع خط، دستی توانا داشت و از شاگردان فاضل اردكانی در كربلا و همدرس میرزا محمد حسین شهرستانی، نویسنده الحجةالبالغه (متوفّای 1315 ق) بود.(2) وی به سال 1318 ق. به رحمت ایزدی پیوست و بنابر وصیتش كه آورده: «میل دارم همیشه غبار كفش زائرین حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، بر سر قبرم باشد»(3)؛ در سر راه زائرین كربلا، بیرون مقبره خانوادگی «آل آقا» از فرزندان و نوادگان علامه وحید بهبهانی، در كرمانشاه به خك سپرده شد. جدّش سیدحسن نجومی، متولد دوشنبه دوازدهم ماه شعبان 1212ق. است. وی منجمی عالی قدر و ریاضی دانی ماهر و در علوم اسلامی مجتهد بود. او تقویم های دست نویسی را در كمال صحت به رشته تحریر درمی آورد كه یكی از این تقویم ها در كتابخانه آیة الله سید مرتضی نجومی در كرمانشاه موجود است.(4) سید محمد جواد نجومی، فرزند سید اسماعیل، فرزند سیدحسن، فرزند سیداسماعیل، فرزند سید محمدرضا، فرزند عبدالرزاق، فرزند محمد اسماعیل، فرزند محمد صالح، فرزند موسی فرزند عیسی، فرزند احمد، فرزند محمد، فرزند علی، فرزند محمد، فرزند یحیی، فرزند یحیی، فرزند حسین ذوالدمعه، فرزند زید شهید، فرزند امام سجاد(ع) است. كثر این بزرگان از عالمان، راویان، فقیهان، منجّمان و هنرمندان خوشنویس بوده و در كوفه، مشهد، سمنان، كربلا و كرمانشاه می زیسته اند.(5) آنان قریب به 220 سال پیش، یعنی حدود سال 1200 ق. از كربلا به كرمانشاه رفته و به دلیل شرایط آب و هوا و احساس مسئولیت این خاندان در تبلیغ دین و ارشاد مردم آن سامان، در همان جا ماندگار شده اند.(6) مادر سید محمد جواد نجومی، فرزند آخوند ملاعلی كبر كرمانشاهی از شاگردان صاحب جواهر و فاضل اردكانی است. همسرش فرزند آیة الله شیخ مرتضی علم الهدی آل آقا (متوفّای 1361 ق) از نوادگان وحید بهبهانی است. وی بانویی متدین، پرمهر و محبت، صالح، دارای سلامت نفس، عفیف و باتقوا بود. تولدش در سال 1327 ق. وفاتش در نهم رمضان 1411 ق. رخ داده و مدفن او حیاط آرامگاه ابوحسین در قم است.(7) وی به خاطر انتسابش به امام حسین(ع)، به «حسینی» شهرت یافته و از آن رو كه اجدادش در علم نجوم و تقویم نگاری تخصص داشته اند، ملقّب به «نجومی» شده است. بدین جهت در هنگام صدور شناسنامه برای ایرانیان، این لقب برای همه فرزندان و نوادگان ایشان رسمیت پیدا كرد.(8) سید محمد جواد نجومی، پانزده سال را نزد پدر باتقوا، عارف، زاهد، عابد و هنرمند خود گذراند. معاشرت با پدر دانشمندش باعث پایه ریزی و تقویت پایه های اعتقادی، علمی و هنری وی گردید. او پس از اتمام دروس مقدماتی نزد پدرش، مراتب سطح را در محضر عالمان و فقیهان شهر كرمانشاه فراگرفت. وی در مدمت كوتاهی علوم صرف، نحو، معانی و بیان، منطق، فلسفه، فقه و اصول را به خوبی به پایان رساند. سپس برای تكمیل تحصیلات و شركت در درس خارج فقه و اصول، راهی نجف اشرف شد؛ ولی مشكلات زندگی، به او مجال اقامت طولانی در آن شهر را نداد و از این رو، پس از یك سال به كرمانشاه برگشت و نزد عالمان، مجتهدان و هنرمندان زادگاهش به كسب علم و معرفت پرداخت. تا این كه بعد از طی مراحل فضل و دانش، به درجه رفیع اجتهاد رسید و از آیات عظام: سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ ضیاءالدین عراقی، شیخ حسن علامی و سید حسین حائری اجازه اجتهاد و روایت گرفت.(9) شیخ ضیاء الدین عراقی در اجازه نامه اجتهادش به ایشان، وی را عالم، فاضل، كامل، سیّد سند و معتمد معرفی می كند.(10) نیز آیة الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی در اجازه نامه اجتهاد و روایتش به او، وی را عالم، فاضل، علامه، عماد اسلام، كسی كه عمرش را در راه تحصیل علوم شرعی صرف كرده، محقق و پژوهشگر می داند.(11) و در بعضی از اجازه نامه های اجتهاد و روایت، او را عالمی عامل، فاضلی كامل و پژوهشگری دقیق معرفی كرده و در شأن او تعبیرهای مختلف و پر معنایی به كار برده اند.(12) سید محمدجواد نجومی علاوه بر كسب فضل و علم از محضر استادان بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف، از محضر فقیهان و عالمان برجسته و صاحب نظر كرمانشاه نیز سال ها كسب دانش نمود؛ از جمله: 1. شیخ محمدعلی چهاردهی رشتی معروف به مدرس (متوفّای 1334 ق). وی از فقیهان و عالمان نجف اشرف و كرمانشاه بوده است. نویسنده «زندگانی سردار كابلی» می نویسد: «وی سالیان دراز در نجف اشرف به تدریس سطوح فقه و اصول اشتغال داشته و گروه بسیاری از علما و فضلا، دوره سطح را نزد او به پایان برده بودند. كسانی كه زمان او را درك و نزدش تحصیل كرده اند، معتقد بوده اند كه مقام علمی اش اقتضا داشته به تدریس خارج بپردازد؛ اما بنابر نذری كه كرده بوده، متعهد شده كتب سطح را تدریس كند.»(13) وی دارای آثار متعدّدی در فقه، اصول، كلام و اخلاق است؛ كه از جمله آنهاست: حاشیه علی القوانین؛ وسیلة النجاة فی المبدأ و المعاد؛ مقتل الحسین(ع)؛ شرح قواعد علاّمه؛ شرح دعای كمیل.(14) 2. محمدهادی جلیلی (متوفّای 1377 ق).(15) وی از شاگردان میرزا حبیب الله رشتی، شیخ هادی تهرانی و سید محمد بحرالعلوم بوده و از مؤسّسین حوزه علمیه كرمانشاه به امر آیة الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی است. كتاب القضاء، كتاب الشهاده، تعلیقة علی الكفایة و... از آثار او است.(16) 3. شیخ محمد حسن علامی اصفهانی (متوفّای 1394 ق)(17)؛ وی از شاگردان محمد كاظم آخوند خراسانی، میرزا محمدحسین نائینی و شیخ ضیاءالدین عراقی بوده است. او آشنا با فقه و سایر علوم اسلامی و در تدریس و تفهیم مطالب علمی و در مناظره و جدل توانا بود. با این كه در جدل كردن توانایی فوق العاده داشت، هرگز آن را در جهت غلبه بر دیگری استفاده نكرد.(18) نویسنده سردار كابلی می گوید: «بلاشك یكی فحول علما و كابر محققین در علوم دینی بود، نه تنها در كرمانشاه بلكه تا آن جا كه من آگاهی دارم، در سراسر ایران شاید پنج نفر به پایه علمی او نمی رسید. مردی محقق، مدقّق، فاضل، جامع معقول و منقول و خوش ادرك بود.»(19) نیز می نویسد: «شاگرد مبرّزش مرحوم آقا سیدجواد نجومی بود و تا زمانی كه یاد دارم، مرحوم نجومی نزد آقای علامی درس می خواند. نوبتی به ایشان عرض كردم: این درس خواندن شما تمام نمی شود؟ فرمود: اگر من و آقای علامی صد سال عمر كنیم و هر روز او درس بدهد و من درس بخوانم، باز آقای علامی حرف برای گفتن دارد و من هم گوش برای شنیدن دارم. این بیان مرحوم نجومی، كه خود از اعلام علما بود، از طرفی حكایت از وفور معلومات «علامی» می كرد و از طرف دیگر عطش شدید خود را در فراگیری علم نشان می داد.»(20) 4. محمد حسین اصفهانی معروف به حاج آخوند.(21) وی بزرگ خاندان «حاج آخوند» و «روشن» و از فقیهان طراز اوّل كرمانشاه و جزو شاگردان ملاقلی همدانی است. زادگاهش اصفهان است؛ ولی بعد از كسب مراحل علم و فضل در نجف اشرف، در كرمانشاه ماندگار می شود.(22) 5. سیدحسین حائری (23) وی از مجتهدان و عالمان عالی قدر و از بزرگان شهر كرمانشاه و از جمله كسانی است كه به محضر حضرت بقیة الله الاعظم(عجّ) مشرف شده است.(24) 6. آقا عبدالله آل آقا. وی از نوادگان وحید بهبهانی و از خانواده آل آقا در كرمانشاه و برادر شیخ مرتضی علم الهدی آل آقا، پدر همسر سید محمد جواد نجومی می باشد.(25) 7. میرزا حسین وكیل. سیدمحمدجواد نجومی با این كه از نظر مراتب علمی و كمالات معنوی، دارای مقامات عالی و كم نظیری بود، برای بسیاری ناشناخته ماند. از این رو، بیشتر شاگردان وی، طلاب دوره مقدمات و سطح بودند. نویسنده زندگانی سردار كابلی مطلبی را از شیخ محمدحسن علامی در باره ایشان نقل می كند كه نشانه عظمت علمی اواست: «اگر می خواهید از نظر مرحوم علامی هم درباره آقای نجومی آگاه شوید، باید بگویم كه وی بارها می گفت: اگر كسانی كه من می شناسم، مجتهدند؛ آقا سیدجواد، «سیّدالمجتهدین» است.»(26) او فقه، اصول، ادبیات عرب و معانی را با بیانی شیوا و با تبحّری خاص تدریس می كرد و شاگردان زیادی از كرسی درس او بهره بردند كه از بین آنان می توان به فرزند بزرگوارش، آیة الله سید مرتضی نجومی (متولّد 1307 ش)، شیخ مجتبی حاج آخوند (متوفّای 1422 ق) - فرزند شیخ حسن حاج آخوند از و فقیهان نامی كرمانشاه - و شیخ حسن ممدوحی از محققان و مدرسان حوزه علمیه قم و عضو جامعه مدرّسین (متولّد 1318 ش)، نام برد.(27) سید محمد جواد نجومی علاوه بر تدریس كتاب های مختلف (مانند حاشیه ملاعبدالله، مغنی، مطوّل، معالم، قوانین، شرح لمعه و...)(28) به تبلیغ احكام دین و ارشاد مسلمین و اقامه نماز جماعت و رسیدگی به مشكلات مردم نیز اهتمام داشت. علاوه براین، ایشان كتابخانه ای با بیش از هزار جلد كتاب تأسیس كرد كه در بین آنها بیش از دویست جلد نسخه خطّی بسیار با ارزش، وقف خاندان و اولاد نجومی بود. این كتابخانه هم كنون فعّال است و شاید بیش از هجده هزار جلد كتاب دارد.(29) فرزندش آیةالله سیدمرتضی نجومی می نویسد: «به مناسبت سیادت این خاندان، قصّه عجیبی را از مرحوم والدم نقل می كنم: شبی با ایشان بعد از نماز مغرب و عشا از مسجد بیرون آمده، رو به منزل می رفتیم. ایشان جلو بنده، و عصا در دست مباركشان بود. در تاریكی كوچه، سگی بسیار پشمالو كنار دیوار نشسته بود كه به مجرّد رسیدن ما به آن محل، به مرحوم پدرم حمله كرد، كه ایشان با عصا و بنده هم كمك نموده، سگ را از خود راندیم و از محل گذشته به منزل آمدیم. شب دیگر باز هم از مسجد بیرون آمده، از همان مسیر دیشب رو به منزل می آمدیم. گذارمان به همان محل و همان سگ افتاد و عجیب آن بود كه بیشتر پشم سگ ریخته، پوست بدنش به طور زشتی نمایان و بسیار ناتوان در كنار دیوار نشسته بود. با رسیدن ما ناله بسیار ضعیفی نمود و هیچ حركتی نكرد و من فوراً متوجه مطلبی و روایتی شدم و خیلی تعجب نموده، اما به روی مرحوم پدرم نیاوردم. دیدم مرحوم پدرم كه به آرامش و وقار در حركت بودند، از جلو سگ كه گذشتیم، تكانی خوردند. آهسته و بسیار متعجّبانه زیر لب عبارتی كه ظاهراً چنین یادم می آید، فرمودند: «لا اله الاّ الله، حیوان بیچاره گر، شد.» و بیش از این چیزی نگفتند: من فوراً فهمیدم اشاره می كنند به آنچه من نیز فوراً متوجه آن گردیده بودم؛ یعنی اصالت سیادت ما به مقتضای روایت زید شهید كه «ماعاونا كلْبٌ الاّ وَ قَدْجَرِبَ؛ هیچ سگی بر ما پارس نكرد، مگر آن كه گر شد.»(30) سیدمحمدجواد حسینی نجومی نمونه بارزی از انسان متّقی و با ورع بود. تقوا و فضایل اخلاقی در روح و جان او رسوخ كرده بود. نشست و برخاستش، رفت و آمدش و گفتار و كردارش تنها برای خشنودی خداوند بود. در گفتار و موضع گیری هایش در برابر انحراف ها و گژی ها، دارای صلابت در عقیده، استواری در كلام و صراحت در لهجه بود. براثر تهذیب نفس و مجاهدت با نفس امّاره به مرحله كمال انسانی و صفای نفس و قداست باطن رسیده بود؛ به طوری كه بسیاری از خواص و نزدیكان وی، او را صاحب نفس مؤثر می دانستند. به نماز عشق می ورزید. خضوع و خشوعش در نماز وصف ناشدنی و در كمتركسی دیده شده است. به نماز جماعت اهمیت فراوان می داد. وی نزدیك به 35 سال در مسجد نوّاب كرمانشاه به اقامه نماز جماعت پرداخت كه خیلی از خواص و بزرگان شهر به وی اقتدا می كردند. تواضع و فروتنی وی زبانزد بود. از هرگونه مریدپروری پرهیز داشت. در طول مدت عمرش اجازه نداد كسی كفشش را جفت كند و یا دستش را به عنوان آقایی ببوسد و نیز در رفت و آمدهایش اجازه نمی داد كه علاقه مندانش با او همراه شوند. از دیگر ویژگی های اخلاقی وی، دائم الذكر بودن است، چه ذكر لفظی و چه ذكر عملی. از این رو، در حال نشستن هم، رو به قبله بودن را فراموش نمی كرد؛ فرزندش سیدمرتضی نجومی می گوید: «هیچ گاه در منزل ندیدم كه پدرم رو به غیر قبله بنشیند.» وی علاقه زیادی به جدّش امام حسین(ع) و بر پایی مراسم عزاداری و روضه خوانی داشت. حتی آن زمانی كه رضاخان از تشكیل جلسات روضه منع می كرد، در منزل وی صبح و عصر مجلس عزاداری باشكوه تمام برگزار می شد و ابهت معنوی وی مانع از تعرّض مأموران حكومتی به آن جلسات می شد و گاه كه مجلس رسمی روضه برقرار نبود، در محیط كوچك منزل، برای اهل خود مجلس عزاداری بر پا می كرد و بنابر نقل آیة الله سیدمرتضی نجومی، كتاب لواعج الاشجان سید محسن امین عاملی و دیگر كتاب های مقتل سیدالشهداء را می خواند و ترجمه می كرد.(31) از گذشته تا كنون برخی خاندان ها مهد پرورش عالمان، فقیهان و هنرمندان بوده اند؛ خاندان نجومی در زمره همین خاندان است كه هنرمندان فرهیخته ای از آن برخاسته اند؛ از جمله سیدمیرزا اسماعیل نجومی، میرزإ؛ك ك رضای منجّم باشی، سید محمد سیف السادات، سید میرزا عبدالرحمن، سید میرزا محسن، سید محمد صالح، سید نصرالله معروف به مزیّن، سید میرزا سید حسن، سید مهدی و سیدهادی نجومی. در آسمان پرستاره خاندان نجومی، ستاره پرفروغ دیگری وجود دارد كه درخشندگی آن از جلوه خاصّی برخوردار است و او آیة الله سید محمد جواد نجومی است. وی از عالمان و فقیهان نسخ نویس و نامدار قرن چهاردهم هجری به شمار می رود. او از اوان جوانی خطّ نسخ را نزد خوشنویسان شهر كرمانشاه آموخت و سپس آن را نزد استاد بزرگ خطّ نسخ، محمد صالح خان كلهر، از خاندان حاجی زادگان كرمانشاه، به كمال رساند.(32) به طوری كه بسیاری از هنرمندان خوشنویس كه خطّ وی را دیده اند، گفته اند: «ما خیال نمی
كردیم در این عصر كسی چون میرزا احمد نیریزی (1155 ق) و استاد وصال،
خوشنویسی كند.» و خود وی هم گفته است: «گه گاهی بعضی كلمات را به قدری خوب
نوشته ام كه انگشت خود را بوسیده ام.»(33) او هنر را
برای هنر نمی خواست؛ بلكه آن را وسیله ای در جهت رشد و تعالی معنوی انسان و
ارتباط بیشتر و بهتر با خالق زیبایی ها می دانست. این نگرش به هنر، موجب
شد كه وی به آیات قرآن كریم، ادعیه و احادیث توجه ویژه ای كند. فرزندش سید
مرتضی نجومی در این باره می گوید: «توجه آن
جناب به قرآن كریم و ادعیه و احادیث ائمه(ع) سبب بود تا به خطّ نسخ بگراید و
به كتابت آنها بپردازد. بنده بسیار كم دیدم كه در سیاه مشق هایش، عباراتی
فارسی یا عربی غیر قرآن و ادعیه نوشته باشند. (گرچه) زندگی علمی و دینی و
تدریسی و اجتماعی ایشان، اقتضای كتابت قرآن كامل و كتب ادعیه و احادیث را
نمی كرد؛ اما گه گاه به قطعه نویسی یا سیاه مشق می پرداخت.»(34) از این رو،
آثار به جا مانده از این هنرمند متألّه، قطعاتی از آیات و دعاها است كه
كنون این آثار، زینت بخش كتابخانه بزرگ حضرت آیة الله سید مرتضی نجومی در
شهر كرمانشاه است. وی علاوه بر قطعه نویسی، به استنساخ كتاب ها و رساله ها
نیز می پرداخت كه از آنها می توان به رساله شیخ حسین بن
عبدالصمد، پدر شیخ بهایی، كه موضوع آن مباحثه با بعضی از عالمان حلب است و
دیگری رساله ای است از شیخ مفید در تزویج رقیه و زینب از دختران رسول
كرم(ص) اشاره كرد كه این نسخه ها با خطّ نسخ به طرز شیوا و زیبایی به نگارش
در آمده است.(35) نامه ای به فرزند و وصایایی چند سید محمدجواد
نجومی در جواب نامه ارسالی فرزندش سید مرتضی از نجف، مطالبی را می نویسد
كه نقل گوشه ای از آن، خالی از لطف نیست. در آن نامه آمده است: «عزیزم! عمر عزیزت را بیهوده صرف مكن كه عمر باز نگردد. وصیت می كنم تو را كه عمل نمایی به مضمون این دو بیت: یا طالِبَ الْعِلْمِ باشِرِالوَرَع وَاتْرُك النَّوْمَ وَاهْجُرِ الشَّبَع (ای جویای دانش! با تقوا و ورع همراه باش و خواب را ترك كن و از شكم بارگی بگذر!) داوِمْ عَلیَ الْبَحْثِ لاتُفارِقْهُ فَاِنّ بِالْبَحْثِ قامَ الْعِلْمُ وَارْ تَفَع (بر بحث مداومت كن و آن را ترك مكن! چرا كه به وسیله بحث است كه علم به پا شده و رشد می كند.) زیارت حضرت
امیر را شبانه روز اقلاًّ دو مرتبه ترك ننمایی و در ترقّی خود، متوسّل شو
به آن وجود مبارك از روی خلوص كه هرچه بخواهی، مرحمت می كنند.»(36) آیة الله سید مرتضی نجومی جریان احتضار پدرش را چنین نقل می كند: «صبح آن روزی
كه شبش رحلت فرمود، از صبح به حالت آرامش مخصوصی فرو رفتند. دكتر مخصوص
شان را طلبیدم، آمدند و از آرامش عجیب ایشان شگفت زده شدند. به من گفتند:
ایشان دیگر رفتنی و در حال احتضارند؛ هیچ گونه آمپولی به ایشان نزده و اذیت
شان نكنید. از همان صبح از نوك پای ایشان، بدن شروع به درخشندگی و سفیدی
بسیار دلنشینی كرد؛ مثل آن كه بدنشان را شست و شو می دهند و من برای اوّلین
بار در بالین مریضی محتضر حاضر و ناظر بودم و عجیب این بود كه كاملاً خط و
موج تلألؤ و سفیدی بدن نمایان بود كه تا كجا رسیده است... در حال احتضار
در كمال آرامش بدون هیچ گونه ناراحتی و اضطرابی بود؛ فقط از گوشه چشمانش گه
گاه اشك می ریخت و درست در لحظه فوت ایشان به طور محسوس نوری دور تخت
ایشان را فرا گرفت كه شاید این نور را فقط من می دیدم و دیگران می گفتند:
بوی عطر عجیبی فضا را گرفت؛ به طوری كه شب هنگام كه جنازه را برای غسل به
غسّال خانه بردیم، در مسیر راه استشمام بوی خوش می نمودند».(37) سید محمد نجومی پس از سال ها زندگی علمی و هنری و پس از عمری مجاهدت و تلاش در راه دین، در شب چهار شنبه هجدهم مرداد 1346 ش. (دوم جمادی الاوّلحه
1387 ق) در 84 سالگی جان به جان آفرین تسلیم و به رحمت ایزدی پیوست. همان
شب جسد مبارك وی غسل داده شد و فرزند دانشمندش، آیة الله سید مرتضی نجومی،
بر وی نماز گزارد و صبح آن شب، پیكر ایشان با حضور جمعیتی كم نظیر در شهر
كرمانشاه تشییع شد. سپس به آرامگاه ابوحسین در قم، حجره مخصوص علما، منتقل و
دفن گردید.(38) از سید محمد
جواد حسینی نجومی، سه پسر و پنج دختر به جاماند. سید محمد تقی نجومی،
سیدابوالحسن نجومی و آیة الله سید مرتضی نجومی، پسران وی هستند. سیدمرتضی
نجومی، فرزند بزرگ ایشان است. وی متولّد 26 بهمن 1307 ش. (23 جمادی الثانی
1346 ق) در شهر كرمانشاه است. او در سال 1361 ق. وارد حوزه علمیه شد و نزد
عالمان و فقیهان زادگاهش و نجف، به فراگیری علم و معرفت و هنر پرداخت. از
جمله استادان وی در كرمانشاه و نجف، شیخ حسن حاج آخوند، سید محمود مسعودی
لاری، سیدعلی بهشتی، سید احمد اشكوری، سید عبدالأعلی سبزواری، میرزا علی
فلسفی و پدرش سید محمدجواد نجومی است. وی از آیات عظام: سیدعبدالأعلی
سبزواری، میرزا احمد باقر زنجانی، شیخ آقا بزرگ تهرانی، سید شهاب الدین
مرعشی نجفی، شیخ محمدعلی اركی، سید محمدصادق بحرالعلوم و پدرش اجازه اجتهاد
و روایت گرفت و در خوشنویسی و نگارش از استاد میرزا محمود كاتب تبریزی و
پدرش درجه استادی اخذ كرد.(39) وی دارای آثار متعددی از قبیل تألیف، رساله و مقاله های علمی و هنری است كه از جمله آنها است: التصویر و
التمثیل؛ رساله الغنا و رساله نجاسة الخمر، و مقاله های هنری مانند هنر
ابری سازی (40)، بعد معنوی هنر خط(41). همچنین كتاب های زیادی را با خط
زیبای خود استنساخ كرده؛ مانند كتاب ریاض العلماء.(42) سید مرتضی
نجومی كه تقوا و اجتهاد و هنر را یك جا در خود جمع نموده، چنان پدرش را
شیفته خود كرده بود كه وی در سال 1324 ش. هنگام بازگشت از نجف، مورد ستایش
پدرش قرار می گیرد و پدرش در قطعه ای بسیار زیبا از خطّ نسخ، می نویسد: «شكر و حمد
خداوندی كه مرا در پیری پسری عالم، مجتهد، پكیزه، متقی و دارای هنرهای زیاد
عطا نمود كه در خوشنویسی انواع خطها، همانند ندارد. خداوند او را از همه
بلایا حفظ فرماید.» آیة الله سید
مرتضی نجومی كنون در كرمانشاه به فعالیت های ارشادی مشغول هستند(43) كه در
پاییز 1381 ش. در همایش «چهره های ماندگار» از ایشان نیز تجلیل گردید. 1 - كیمیای هستی، سید مرتضی نجومی، ص 249، انشارات سها، چاپ اول، تهران، 1379 ش . 2 - الاجازةالكبیرة، سید شهاب الدین مرعشی نجفی، ص 427، انتشارات كتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1414 ق . 3 - كیمیای هستی، ص 43 . 4 - جغرافیای تاریخی وتاریخ مفصل كرمانشاهان، محمدعلی سلطانی، ج 1، ص 506، انتشارات سها، چاپ اول، تهران . 5 - اعیان
الشیعه، سید حسن امین، ج 6، ص 23، ص 24 و ج 9، ص 234، انتشارات دارالتعارف
للمطبوعات، بیروت؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 17، ص
277؛ طبقات اعلام الشیعه القرن الثانی بعد العشرة، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ص
65، 124، 125، 428 و 265، انتشارات دانشگاه تهران و میراث ماندگار، سال
دوم، 1364، ص 14 . 6 - زندگانی سردار كابلی، كیوان سمیعی، ص 55، چاپ گیلان، چاپ اول . 7 - كیمیای هستی، ص 44 و 167 . 8 - مصاحبه با آیة الله سیدمرتضی نجومی، در تاریخ 80/11/16 . 9 - كیمیای هستی، ص 249 . 10 - همان، ص 251 . 11 - همان، ص 253 . 12 - همان، ص 174، 175، 178، و 255 . 13 - زندگانی سردار كابلی، ص 112 . 14 - معجم رجال الفكر و الادب فی النجف خلال الف عام، محمدهادی امینی، چاپخانه الآداب، نجف اشرف، چاپ اول، 1384 ق . 15 - جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 504 . 16 - گنجینه دانشمندان، محمدشریف رازی، ج 6، ص 363، چاپخانه پیروز قم، 1354 ش . 17 - كیمیای هستی، ص 249 . 18 - المسلسلات فی الاجازات، سید محمود مرعشی نجفی، ج 2، ص 401، انتشارات كتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، 1416 ق . 19 - زندگانی سردار كابلی، ص 229 . 20 - همان، ص 231 . 21 - كیمیای هستی، ص 249 . 22 - مكاتبه با محمد حاج آخوند، ص 1، (80/11/11) . 23 - كیمیای هستی، ص 250 . 24 - همان، ص 144 . 25 - همان، ص 249 . 26 - زندگانی سردار كابلی، ص 231 . 27 - مصاحبه با آیة الله شیخ حسن ممدوحی، به تاریخ 80/11/8 . 28 - همان . 29 - كیمیای هستی، ص 262 . 30 - همان، ص 41 . 31 - همان، ص 66، 91، 134، 206، 251 و 260 . 32 - جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 502 و 504 . 33 - كیهان فرهنگی، سال دوم، ش 2، ص 11؛ نشر دانش، سال دوم، ش 5، ص 96 و میراث ماندگار، سال دوم، ص 24 . 34 - كیمیای هستی، ص 255 . 35 - میراث ماندگار، ص 15 . 36 - كیمیای هستی، ص 78 . 37 - همان، ص 261 . 38 - جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 505 . 39 - كیمیای هستی، ص 169 و 270 . 40 - روزنامه جمهوری اسلامی، 16 شهریور، 1368، ص 10 و 26 شهریور، 1368، ص 10 . 41 - مجله سروش، ش 229، ص 25، ش 230، ص 30، ش 232، ص 26، ش 233، ص 34 و ش 234،ص 32 . 42 - كیمیای هستی، ص 107 . 43 -
جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل كرمانشاهان، ج 1، ص 507؛ كیهان فرهنگی، سال
دوم، 1364، ص 3 و معجم رجال الفكر و الادب فی النجف خلال الف عام، ص 444 . تولّد
پدر و جدّ
تبار پك
نسب و لقب
تحصیلات
استادان
شاگردان
خدمات فرهنگی و اجتماعی
جلوه ای از سیادت
ویژگی های اخلاقی
زندگی هنری
آغاز سفر ابدی
وفات و مدفن
بازماندگان
پی نوشت ها:
عکس بالا از استقبال بی نظیر و صد ها هزار نفری مردم ولایت مدار کرمانشاه از رهبر معظم انقلاب در مهر ماه1390است.