مردي از مردان خدا


نگاهي به زندگي و فعاليت هاي شهيد سيد عبدالحسين واحدي



سيد عبدالحسين واحدي در سال 1308 در كرمانشاه در خانواده اي روحاني متولد شد. پدرش آيت الله سيد محمد رضا واحدي بدلامعروف به سيد محمد رضا مجتهد قمي از علماي تراز اول كرمانشاه بود. محيط خانوادگي كه عبدالحسين در آن متولد شده بود از او فردي معتقد، مومن، آگاه و شجاع ساخت تا در آينده از غيور مردان و بلند همتان فداييان اسلام باشد.
    سابقه واحدي در همكاري با شهيد نواب صفوي و تشكيل جمعيت فداييان اسلام به سال 1325 هـ.ش باز مي گردد آشنايي اي كه در نجف اشرف و زماني صورت گرفت گرفت كه احمد كسروي اعدام انقلابي شده بود. عبدالحسين واحدي از همان آغاز آشنايي با شهيد نواب صفوي شيفته وي شد و هميشه همراه و همدم او بود، «هيچ گاه نواب را به نام نخواند، و با لفظ »آقا« احترام خويش را به ايشان نشان مي داد.»‏
    شهيد عبدالحسين واحدي مردي خوش سيما بود كه به زيبايي و با بلاغت تمام سخن مي گفته و به قدري اثر گذار صحبت مي كرد كه در اغلب گردهمايي هاي فداييان اسلام، سخنراني مي كرد. گذشته از اين اكثر فعاليت هاي فداييان اسلام با شركت او انجام مي گرفت و به درستي مي توان سيد عبدالحسين واحدي را نفر شماره دوم فداييان اسلام دانست كه البته زماني كه رهبر گروه يعني شهيد نواب صفوي در زندان به سر مي برد مسئوليتي به مراتب سنگين تر بر عهده او قرار مي گرفت. هنگامي كه شهيد نواب در زندان بود، راه اندازي تظاهرات ها و ميتينگ ها و تهييج و تشويق مردم براي تحت فشار گذاردن رژيم جهت آزادي رهبر فداييان اسلام از جمله اقداماتي بود كه عبد الحسين واحدي انجام داد.
    از جمله برنامه هايي كه فداييان اسلام در نهضت ملي شده صنعت نفت اجرا نمودند و سيد عبدالحسين واحدي در آن نقشي اساسي داشت ميتينگي بود كه در تاريخ يازدهم اسفند 1329 برگزار نمود و طي آن جمعيت انبوهي از اقشار مختلف مردم تهران در مسجد شاه گرد هم آمدند. در اين گردهمايي سيد عبدالحسين واحدي طي دو ساعت سخنراني، دولتهاي شوروي، انگليس و آمريكا را به دليل مداخله در امور ايران به شدت محكوم نموده اظهار داشت: «اكثريت نمايندگان مجلس، نماينده واقعي اين ملت نيستند؛ و شاه حق اعمال نفوذ در مجلس را ندارد و دولت رزم آرا دولت فرمايشي شاه، و غاصب است؛ و مردم ايران دولتي مي خواهند كه احكام اسلام را اجرا كند.» شهيد واحدي در پايان سخنراني سراسر شور و هيجان خود گفت: «اگر رزم آرا تا سه روز ديگر از دولت كنار نرود، او را كنار خواهند زد.» ‏
    در جريان اعدام انقلابي ناكام حسين علاء ذوالقدر، مامور انجام اين اقدام دستگير شد و در اثر اعترافات او اكثر اعضاي فداييان اسلام لو رفتند. در اين واقعه شهيد عبدالحسين واحدي كه به دنبال تكميل ماموريت ذوالقدر به اهواز رفته بود، در آنجا شناسايي، دستگير و به تهران اعزام شد.‏
    عبدالحسين واحدي پس از دستگيري بزودي به شهادت رسيد علت شهادت وي از سوي محافل رسمي اين گونه اعلام شد كه وي در حالي كه قصد فرار داشته از پشت سر هدف اصابت گلوله قرار گرفته و جان باخته است اما واقعيت چيز ديگري بود. واقعيت چگونگي شهادت سيد عبدالحسين واحدي از سوي حسين مكي نقل شده است، مكي در مورد شهادت سيد عبدالحسين واحدي اظهار داشته: « اين شايعه كه سيد عبدالحسين واحدي فرد دوم فداييان ، هنگام آورده شدن از اهواز به تهران به دليل فرار مورد تيراندازي سربازان محافظ قرار گرفته و كشته شده دروغ است ، بلكه تا آنجا كه من شنيدم و بر من به ثبوت رسيده است ، هنگامي كه سيد عبدالحسين واحدي را به دفتر فرماندار نظامي بردند و با بختيار رو به رو كردند ، بختيار به او فحش ركيكي داد و او آن فحش را عينا به بختيار بازگرداند . بختيار بلافاصله دست به كلت كمري خود برد و كلت را از جا كلتي در آورد با شليك يك گلوله به مغز سيد عبدالحسين واحدي او را به قتل رساند.»